حسامحسام، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

ღ♥وروجک مـــــــــــــــــــــــــــــــــا♥ღ

لوازم گل پسری ..

اینم از لوازم گل پسرمون دست مامانی و بابایی درد نکنه خیلی زحمت کشیدند...   اینم از لوازم گل پسرمون دست مامانی و بابایی درد نکنه خیلی زحمت کشیدند... پسر قشنگم دیشب لوازمتو آوردیم خونه مامانی و خاله جون هم زحمت کشیدند و چیدند اینم عکساش ببخشید بی کیفیته (:   ...
18 خرداد 1391

ورود به ماه نهم ..

الهی مامان قربونت بره که داری بزرگ میشی جیگر من نفس من میخوام بخورمت از بس شیرینی تو امروز بعد نهار بابایی دستشو گذاشته بود رو شکم من تو هم که هی خود شیرینی میکردی براش بابایی هم ذوق میکرد هی میگفت بیا بیرون دیگه ههههههه جیگر مامان ماه هشت هم تموم شد به سلامتی وارد ماه آخر شدیم و آخرین ماه انتظار که انشالله به خوبی و خوشی بگذره و بپری بغلمون (: امشب خانواده ی مامانی میان خونمون که وسیله های تو رو هم میارن بچینن و من هرروز بهشون نگاه کنم و لذت ببرم (: پسر طلای من دیشب هم ما خونه ی مامانی بودیم رفتیم به آقاجون تبریک بگیم خاله و دوتا وروجک ها هم اومده بودن کلی عکس گرفتیم و خوش گذروندیم مامانی هم یه کیک خشگل برا آقا جون گرفته بود بب...
16 خرداد 1391

روز پدر مبارککککککککککککککککککک

  مـَـرد شدن حـاصل ِ یـک لقـاح ِ اتفـاقی ست  ! امــا مـَـرد بار آمــدن و زیستــن  حاصل ِ تلاش و غلبــه بر سختــی هــاست، و مـَـردی جـاودانه شدن  ... حـاصل ِ یک عـُـمر نیــک نـــامی ست ... همسر عزیزم , مرد زندگی من با یک دنیا عشق این روز رو بهت تبریک میگم عزیزم خیلی دوست دارم امیدوارم بتونم زحماتت رو جبران کنم... امسال اولین سالیه که همسرم پدر هم شده (: همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم  که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود…  ولی پدر ... یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند  خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست  ...
14 خرداد 1391

هفته ی 35 (:

خوب به سلامتی رسیدیم هفته 35 خیلی خوشحالم اصلا باورم نمیشه فقط 5 هفته ی دیگه مونده چه قدر سریع گذشت انگار همین دیروز بود فهمیدم تو توی دلمی اون موقع میگفتم چه راه طولانی در پیش دارم ولی نمیدونستم به این زودی گذشت و من یه عالمه کار ناتموم دارم که دوست دارم قبل از اینکه تو بیای همه رو انجام بدم وروجک من انشالله برسم به همشون جمعه خونه ی مامانی بودیم یه جشن کوچولوی سیسمونی هم گرفتیم که انشالله وسایلتو بیاریم خونه عکس میگیرم میزارم برات یادگاری بمونه (: خیلی خوش گذشت بهمون همه به من و بابایی میگفتن پدرو مادر داماد هههههههه انشالله دومادیتو ببینیم جیگرم امروز هم از صبح داشتم خونه رو مرتب میکردیم و وسایلارو جابه جا کردیم با بابایی که جا ...
14 خرداد 1391

11 خرداد

سلام به همگی دوستای خوبی که بهمون سر میزن دوستون دارم بووووووووووس پسر گلم قلبونت بلم الان هفته 34 هستی 2 روزه دیگه میری هفته 35 و ماه 9 به سلامتی عشق مامان داری بزرگ میشی و انتظار ما هم داره به پایان میرسه 1 ماه دیگه میمونه (: خیلی خوشحالم روزا داره میگذره و ما به هم نزدیک تر میشیم هررور باهات حرف میزنم و تو هم جوابمو میدی حرکاتت خیلی زیاد شده ماشالله دیگه پسرو مامان خواب ندارن تا 4 صبح از بس پسری وول میخوره آها وقتی با بابایی قهل میکنی براش تکون نمیخوری هههههههه ای ناقلا دیروز رفتیم با عزیز جونی سونو خیلی ذوق داشت بیاد ببینتد خداروشکر همه چی خوب بود و پسمل مامانی چرخیده بود هووووووورا امشب هم دکتر بودیم اونجا هم دکتر معاینه کرد و...
11 خرداد 1391

م مثل مادر...

//     گفتم مادر! ... گفت: جانم گفتم درد دارم! ... گفت: بجانم گفتم خسته ام! ... گفت: پريشانم گفتم گرسنه ام! ... گفت : بخور از سهمِ نانم ... ... ... ... گفتم كجا بخوابم! ... گفت: روي چششمانم اما يك بار نگفتم: مادر من خوبم شادم...! هميشه از درد گفتم و از رنج   به سلامتي مادر واسه اينكه ديوارش از همه كوتاهتره! به سلامتي مادر بخاطر اينكه هيچوقت نگفت من هميشه گفت بچه هام... به سلامتي مادر بخاطر اينكه هميشه از غمهامون شنيد اما هيچوقت از غمهاش نگفت به سلامتي مادر بخاطر اينكه از سلامتيش براي سلامتي بچه هاش هميشه گذشته به سلامتي مادر بخاطر زندگي كه همراه با شادي و اميد و مهربوني بهمون ميده به ...
4 خرداد 1391

هفته 32

الهی قربون پسر وروجک خودم برم چطوری قند عسل مامان ؟میدونم حالت خوبه این قدر وول میخوری ههه اول از همه بگم امروز روز مادر بود و امسال یه حس قشنگی داشتم به خاطر وجود شما توی دلم (: این روز رو به همه ی مامانای گل حال و آینده تبریک میگم امروز شنبه بود عسیسم و من وقت دکتر داشتم با بابایی رفتیم الان تازه برگشتیم رفتم صدای قلب خوشملتو شنیدمو خیالم راحت شد خانوم دکتر هم راضی بود گفت همه چی خوبه معاینه کرد و گفت احتمالا شما حدود 2 کیلو هستی و یه سونو هم نوشت برا دوهفته دیگه بریم ببینیم شما جیگری در چه وضعیتی هستی (: قلبون پسرم برم داره بزرگ میشه و رشد میکنه بخولمت نفسم...نمیدونم چرا این روزا میگذره و به اومدنت نزدیکتر میشیم من استرسم بیشتر ...
23 ارديبهشت 1391

ماه هشتــــــــــــــــــــــــــــــــم

                                           سلام جیگر مامان خوبی؟ منو بابایی هم خوبیم عزیزم نفس مامان اومدیم هفته 31 یعنی وارد ماه شدیم قربونت برم چیزه دیگه ای نمونده به سلامتی 9 هفته دیگه هوووووووووووورا این دوروزه خیلی نگرانت بودم تکونات کم شده باز داری وروجک بازی درمیاری !!!!!!!!!! دیشب موقع خواب یهو شروع کردی به شیطونی تا ساعت 3و نیم بیدار بودیم ولی بابایی خوابیده بود خسته بود ولی شما کماکان منو بیدار نگه داشتی و منم خیلی لذت میبردم و باهات حرف میزدم جیگرم تو هم که هی خودتو لوس کن مگه دختری ههههههههههه راستی 5 شن...
19 ارديبهشت 1391

هفته ی آخر ماه هفت

سلام نفس مامانی الهی قلبونت بلم که به حرفام گوش میدی و منو اذیت نمیکنی همیشه بعد غذا خوردن منتظر تکونات هستم وقتی تکون نمیخوری باهات حرف میزنم تو هم منو اذیت نمیکنی و زودی جوابمو میدی از بس آقایی پسرم (: چقدر دوست دارم خیلی وابسته ات شدمممممممم همش روز شماری میکنم کی بشه هفته 40 وووووووووی تو رو بغل کنم بوست کنمممممممم نمیزارم کسی بهت دست بزنه همش بغل خودمی خسیسم هههههههه هر وقت برات قران میخونم تکون میخوری بعنی متوجه میشی عزیز مامان چه قدر تو مهربونی گلم.. شنبه رفتیم با مامانی دکتر یکم طول کشید مامانی خیلی اذیت شد طفلی ولی خودش دوست داشت باهام بیاد ..بیرون نشسته بود صدای قلبتو شنیده بودو از من بیشتر ذوق داشت ههههه قراره سونوی بعد...
13 ارديبهشت 1391