حسامحسام، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

ღ♥وروجک مـــــــــــــــــــــــــــــــــا♥ღ

سکسکه...

سلام حسام جیگر مامان...خوبی عزیزم دشب موقع خواب هی شکمم میپرید فهمیدم شما داری سکسکه میکنی خیلی هم طول کشید اینقدر نگرانت بودم گفتم حتما خیلی اذیت میشی ): آخه من خودم موقع سکسکه خیلی اذیت میشم هههه ای ناقلا چه قدر شما دیر میخوابی هر شب تا ساعت 3 و نیم همین طوری پهلوی منو سوراخ میکنی (: بابات هم هی دستشو میزاره و توهم لگد میزنی و بابا هم میخنده نکنه وقتی دنیا بیای همین طوری تا نصفه شب بیدار باشی هااااااا مامانی گناه داره ههههههه البته فکر کنم خوابت به خودم رفته 3 میخوابی 11 بیدار میشی ای شیطون خوب پا به پای مامانت بیداری جواب آزمایش رو هم گرفتم فکر کنم یه ذره کم خونتر شدم ...تا شنبه که برم دکتر ببینم چی میگه راستی پسر قشنگم ب...
5 ارديبهشت 1391

هفته 29

سلام عشق من چطوری؟ الان که دارم برات مینویسم بیداری هااااااا چیکار میکنی تو دل مامان بزرگ شدی یا نه چاق شدی یا نه ؟ البته بزرگ که شدی ماشالله زورت که خیلی زیاد شده گاهی یه لگدایی میزنی که صدام درمیاد و بابایی خوشحال میشه میگه پسرم قویه مثل خودم !!!!! دلم برات پر میکشه هرروز که بیدار میشم خداروشکر میکنم یه روز دبگه رو هم پشت سر گذاشتیم و بهت نزدیکتر شدم همش روزا رو میشمرم که کی تموم میشه فعلا که 84 روز دیگه مونده ووووووووی میدونم خیلی زیاده ولی باید صبر داشته باشیم تا تو کاملا رشد کنی و قوی بشی (: انشالله زودی میگذره عزیزم شنبه رفتیم دکتر و صدای قلبت رو شنیدم ضبط هم کردم هروقت دلم تنگ میشه گوش میدم سرحال میشم (: خاله و دایی و مامانی ه...
31 فروردين 1391

پسرک 6 ماهه من

سلام پسر کوچولوی من چطوری مامانی ؟ قربونت برم ببین چه زود گذشت 6 ماه گذشت و وارد ماه هفتم و هفته 27 میشیم فردا امروز جمعه است 18 فروردین 91 ....انگاری همین چند روز پیش بود که دوستات تو شکم مامانشون تکون میخوردن و من نگران بودم که تو چرا تکون نمیخوری و هر روز منتظر بودم ولی تو هم چند روز بعدش شروع کردی و تا الان که رشد کردی و مردی شدی واسه خودت یه لگدایی میزنی به مامانی که هزار بار قربون صدقه ات میرم چقدر حس خوبیه حسابی شارژ میشم ....انشالله همه ی اون خاله های نی نی سایت که منتظر کوچولوهاشون هستن انتظارشون تموم شه و خبرای خوب بهمون بدن تو این سال جدید تو هم براشون دعا کن پسرم این هفته حدود 900 گرم وزنت میشه جیگرم و داری بزرگ میشی و...
18 فروردين 1391

پسملی جیگر مامان...

سلام عزیز دلم ...خوبی قربونت برم.. من و بابایی هم خوبیم شکر.. عسل من چقدر شما شیطون شدی ماشالله هفته ی پیش روزا تکون نمیخوردی ولی ماشالله چند روزه صبح که میشه منو با لگدای کوچولوت از خواب بیدار میکنی و وادار به صبحونه خوردن اونم منی که هیچ وقت اهل صبحونه نبودم ولی حریف شما نیم وجبی نمیشم که بعدشم همین طوری بیداری تا نهار میخورم دراز میکشم باز شروع میکنی هههه دیگه روزا خواب نداری پسر ...الانم که دارم مینویسم منو شما تنهاییم و شما همین جور وول میخوری قربونت برم...بابایی هم رفته استخر خوش به حالش آها حالا از امروز بگم با بابایی رفتیم سونو گرافی امروز 2 شنبه 22 اسفند 90 بود ساعت 9 وقت داشتیم رفتیم اونجا و نفر سوم بودیم تا رفتم دراز کشید...
3 فروردين 1391

نوروز 91

سلام عزیزم قربونت برم ... اومدم بهت تبریک بگم آره سال جدید شروع شده سال تحویل امسال سه سنبه ساعت 44 :8 بود امسال هم سال نهنگ بود .... منو بابایی خونه ی خودمون سر سفره نشسته بودیم تو هم پیشمون بودی عسلم و بیدار اون روز خیلی شیطونی کردی انگاری میدونستی چه خبره اینم عکس سفره ی هفت سینی که مامان درست کرده : انشالله سال 91 سال پر از خیر و برکت و سلامتی برا همه باشه چند ماه دیگه هم که تیر ماه میشه و انشالله صحیح و سالم میای پیشمون عزیزم دارم لحظه شماری میکنم زودی بگذره   ...
3 فروردين 1391

4شنبه 17 اسفند 90

  سلام وروجک مامان خوفی (: قربونت بشم امروز شما 21 هفته و 4 روز هستی و وارد 6 ماه شدی عزیزکم ماشالله داری بزرگ میشی که بیای پیش مامانی امروز ساعت 5 و نیم وقت دکتر داشتیم و با بابایی رفتیم پیش دکتر از وقتی رفتم تو مطب شروع کردی به تکون خوردن تا وقتی رفتیم پیش خانوم دکتر ...وقتیمیخواست صدای قلب خشملتو بشنویم مگه میزاشتی طفلی خانوم دکتر تا قلبتو پیدا میکرد جاتو عوض میکردی و خانوم دکتر خنده اش گرفته بود میگفت امشب چشه کولاک کرده هههههه خلاصه خیلی ازت راضی بود و گفت که رشدت هم خوبه خداروشکر این هفته شما حدود 450 گرم وزن و قدت هم 27 سانت میشه (: ببین چه شکلی میشی بعدش هم لفتیم سینما و شما همین جور شیطونی کردی حواسم به...
17 اسفند 1390

سلامممممممممممممم

  سلاممممممم من 3روزه که فهمیدم دارم مامان میشم دیشب هم جواب آزمایشم رو گرفتم که مثبت بود یعنی صبح روز 15 آبان بی بی چک مثبت شد و 17 آبان هم رفتم آز دادم که بتام 100 بود و مسئول آزمایشگاه گفت مبارکه شما باردارید.......... خیلی خیلی خوشحال شدیممممممممممممم     خدایا شکرتتتتتتتتتتتتت       ووووووووووای نمیدونی وقتی بی بی چک مثبت شد چقدر شوکه شده بودم دقیقا روز عرفه بود که خدا  بهترین و زیباترین عیدی رو به من و بابایی داد .....نمیدونستم چیکار کنم زودی اومدم به بابایی گفتم اونم اومد بغلم کرد هیچ کدوم باور نمیکردیم به این زودی مامان و بابا بشیم خدایا خیلی ممنونم ا...
17 اسفند 1390

هفته 13

سلام عسل مامان...خوبی جیگلم...وووووووی نمیدونی چقدر خسته ام دوشب خونه ی عزیز جون خوابیدم اگه گفتی واسه چی.؟؟؟؟؟؟؟؟ آخه پسر خاله ات اومده روز چهارشنبه بعد از ظهر 7 دی دنیا اومد نمیدونی چقدر بانمکه من که خیلی بهش وابسته شدم اسمش رو گذاشتن سبحان منم برای کمک بهشون 2 شب پیششون موندم الان اومدم خونه راستی این لباس خشگل رو هم دیدم خوشم اومد برا سبحان کوچولو خریدم....انشالله لباسای خودتو برم بخرم جیگیلی   هفته 12 هم تموم شد بهسلامتی وارد هفته 13 شدی عزیزم ...آخر این هفته 3 ماه تموم میشه و 6 ماه دیگه میمونه انشالله به زودی این مدت هم میگذره و میای بغلم ما که خیلی منتظرتیم بابایی هم لحظه شماری میکنه تموم شه .....خیلی دوست دا...
17 اسفند 1390