حسامحسام، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

ღ♥وروجک مـــــــــــــــــــــــــــــــــا♥ღ

هفته ی آخر ماه هفت

1391/2/13 1:51
نویسنده : مامانی
583 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس مامانی

الهی قلبونت بلم که به حرفام گوش میدی و منو اذیت نمیکنی همیشه بعد غذا خوردن منتظر تکونات هستم وقتی تکون نمیخوری باهات حرف میزنم تو هم منو اذیت نمیکنی و زودی جوابمو میدی از بس آقایی پسرم (:

چقدر دوست دارم خیلی وابسته ات شدمممممممم همش روز شماری میکنم کی بشه هفته 40 وووووووووی تو رو بغل کنم بوست کنمممممممم نمیزارم کسی بهت دست بزنه همش بغل خودمی خسیسم هههههههه

هر وقت برات قران میخونم تکون میخوری بعنی متوجه میشی عزیز مامان چه قدر تو مهربونی گلم..

شنبه رفتیم با مامانی دکتر یکم طول کشید مامانی خیلی اذیت شد طفلی ولی خودش دوست داشت باهام بیاد ..بیرون نشسته بود صدای قلبتو شنیده بودو از من بیشتر ذوق داشت ههههه قراره سونوی بعدی هم باهام بیاد تو رو ببینه عشقم..

جواب آزمایشارو دکی دید و مامانی یکم فشارش پایینه و کم خونتر شده از وقتی از اونجا اومدیم همش نگرانتم مشکلی برات پیش نیاد عزیزکم همش تو چشام اشک جمع میشه همش برات دعا میکنم فقط تو  سالم باشی من مهم نیستم فقط تو صحیح و سالم بیای همین کافیه...

خدا جونم خودت پسرمو حفظ کن

از دکتر که اومدیم رفتم خونه مامان جونی آخه قرار بود یکشنبه آشی که برات نذر کرده بودم رو درست کنیم خاله هم اونجا بود وووووووی این سهیل چه وروجکی شده سبحان هم همین طور تا ساعت 2 بیدار بود سبحان همین طوری تو تاریکی برا خودش بازی میکرد هههههههه

فرداش هم آش درست کردیم جات خالی خیلی خوشمزه شده بود (: برای همه خاله ها و نی نی هاشون دعا کردم سالم باشن و خدا مواظبشون باشه...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

نیلوفر
13 اردیبهشت 91 8:27
نگران نباش . نینی نیازشو از شما می گیره. سعی کن بیشتر مراقب خودت باشی عزیزم.


مرسی عزیزم چشم (:
سیما
16 اردیبهشت 91 0:43

الهی
نترس عزیزم اون تورو تخلیه میکنه هههههه
ایشالا بسلامتی بدنیا میاد


(:
نایسل
17 اردیبهشت 91 0:14
اوخی جیگر خاله چه بزرگگ شده داره 7 ماهش میشه ای جان چه زود گذشت
چیزی نمونده دیگه
عسیس دلم


مرسی جیگرمم(:
آره خاله جون دیگه بزرگ شدم فردا میرم تو ماه هشتمممم
انشالله یه نی نی سالم هم خدا بهتون میده و ما میام لحظه شماری مکینم که کی عکسشو بزاری (:
نایسل
17 اردیبهشت 91 11:03
آخی پس رفتی تو هشت عزیزززز دلمممممممممممم مرسی واسه نظظرت خودت خوشگلی همه رو خ وشگل میبینی جیگرم بوس بوس بوسسسسسسسسسس
نایسل
17 اردیبهشت 91 12:29
وای من حاضر م هر شب باشه اما یکی دو دققیقه باشه شاید بگم 20 مین 30 مین طول کشید
علیرضام گریه اش گرفته بود
اصلا قطع نمیشد تا یکم اروم میشد دوباره شروع میشد
مردم به خدا هنوز اینقدر پام درد میکنه نمیتونم راه برم


الهی بمیرم ):
من که همون یه ذره اس در طول روز بازم درد میگیره ..