دیگه داره تموم میشه انشالله
خوبی عجق من؟نفس مامان دلم خیلی برات تنگ شده (:
اومدیم هفته 39 ووووی چیزی نمونده بیای بغلم انشالله
شنبه دکتر بودیم صدای قلبتو گذاشت با تمام وجودم حست میکردم و از صدا لذت میبردم تمام وجودم غرق در شادی بود اینقدر خوشحال بودم که حالت خوبه و تا حالا طاقت اوردی و عجله نکردی تا خوب بزرگ شی جیگرم
دکتر گفت تا 21ام صبر میکنیم اگه شما نیومدی برا فرداش نامه سزارین میده
دیگه برام مهم نیست چه جوری بیای فقط سالم بودنت مهمه عزیزم همه چیزو تحمل میکنم تا پسرکم رو صحیح و سالم در آغوش بگیرم
از امروز دقیقا تا 22 ام 9 روز دیگه مونده انشالله تا اون موقع دیگه بغلمی پسرم دیگه بابایی داره روزشماری میکنه ببینتت
هر چند هنوزم باور نمیکنم همش فکر میکنم دارم خواب میبینم این روزا رو
همه از تو میپرسند این روزا که چی شد پسرکت نیومد هنوز؟
من در کمال آرامش میگم نه هنوز وقت داره جیگرم قربونت برم دیگه ساکت هم آماده شد بلاخره هههه با این مامان تنبل و بیخیالت چون اصلا حس نمیکردم که بخوای زود بیای برا همین خیالم راحت بود و ساکتو نمیبستم
خدا روشکر امروز بیمه مون درست شد آخه هفته ی پیش تموم شده و ما خیلی نگران بودیم که خداروشکر امروز درست شد دیگه یکم کارای خونه مونده که شروع کردم به تمیز کردن شاید فردا دیگه تموم بشه
بعدش دیگه آماده ایم برای ورودت عزیزم
مواظب خودت باش مرد کوچک من به خدا می سپارمت(: