9ماهگــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
نه شدنت مبارک شیطونک من..
پسر گلم وارد دهمین ماه زندگیت شدی عزیزم خداروشکر....
هر چی بزرگتر میشی شیطونتر میشی و خوابتم کمتر میشه همش باید دنبالت باشیم
خیلی دردری شدی شدیدا تا در باز میشه یکی میره بیرون گریه شما هم شروع میشه بیشتر موقع ها ما که میخواییم بریم بیرون اول حواست رو پرت میکنیم که گریه نکنی و مارو نبینی
خدا بهمون رحم کرده چند بار که حواسمون نبوده و در باز بوده رفتی بیرون یکم مونده به پله برسی گرفتیمت خداروشکر که زودی فهمیدیم نیستی و اتفاقی نیافتاد ای ناقلا همش میری پشت در و گریه میکنی آخه چه قدر ببریمت بیرون
تو خونه از بغل من بغل کس دیگه ای نمیری ولی وقتی یکی یخواد بره بیرون سریع میری بغلش فقط میخوای بری کجا ؟ خدا داند
از همه چی میگیری بلند میشی ولی موقع نشستن باز نق نق میکنی که نجاتت بدیم
هنوز از 4دست و پا رفتن خبری نیست...
چند روزه تب میکنی و بیقراری فکر کنم دندونای بالا میخوان بیان بیرون
چند تا عکس ببینیم (:
حسام و تعجب از رقص نور
حسام در حال فضولی کشوی میز کامپیوتر
اینجا داشتی از سروکول بابایی بالا میرفتی که خوابت برد
تاب بازی