21 ماهگی
سلام مرد کوچولوی من
ووووووی خیلی وقته آپ نکردیم شرمنده حسش نمیومد خیلی تنبل شدم یکمم گرفتار
با تاخیر فراوان سال 93 همگی مبارک انشالله سال خوبی برای همه باشه
عید بهمون خوش گذشت و شما هم سرگرم بچه ها بودی دوتا عمه ها اومده بودن و خونه حسابی شلوغ بود
قبل عید مریض شدی دقیقا 1ماه طول کشید تا سرما خوردگیت خوب شد خیلی طولانی شد این همه دارو خوردی هیچ...
پسرک ما مردی شده برا خودش از24 فروردین پروژه از شیر گرفتن شما رو شروع کردیم روزا میرفتیم خونه مامانم که با سهیل و سبحان بازی کنی شبا هم بابا میومد دنبالمون میرفتیم تو خیابون دور میزدیم تا خوابت بگیره خداروشکر اصلا اذیت نشدی فقط شب اول گریه کردی و بهانه آوردی دیگه اصلا سراغ شیر رو نگرفتی و خیلی خوب کنار اومدی دست عزیزجون درد نکنه خیلی اذیتش کردیم خدا خیرش بده
صبح که بیدار میشی میری فنجون مخصوصت رو میاری تند تند میگی شیر بده شیر بده عاشق این حرکتتم
خداروشکر غذا خوردنتم بهتر شده
چند روزه تا پی پی میکنی یا من یا بابایی رو صدا میزنی دستت رو میزاری رو پوشکت میگی اوووووف چند وقت دیگه هم باید از پوشک بگیرمت
کار هرروزته 3طبقه پله رو هی میری بالا هی میری پایین خودت تنهایی تا چشمم رو برمیگردونم صدات رو از خونه پایین میشنوم یا میری تو حیاط پیش هان هان به قول خودت خیلی ماشن دوست داری تا سوئیچ میبینی دیگه شروع میشه همچین گریه میکنی و هان هان که دل آدم کباب میشه
امشب تولد حضرت زهراست عیدتون مبارک روز مادر رو هم به همه دوستای گلم تبریک میگم