حسامحسام، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

ღ♥وروجک مـــــــــــــــــــــــــــــــــا♥ღ

15ماهگی

1392/8/5 2:05
نویسنده : مامانی
597 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

وروجک مامان ببخش که عقبم (:

ماشالله مگه وقت میزاری برا ماکه بشینیم بنویسیم

قربونت برم که صبح تا شب تو خونه راه میری و 1 دقیقه هم نمیشینی همش با بابایی میگیم چه انرژی دارن این بچه ها .. خیلی مسلط شدی خداروشکر. چه قدر نگران بودم و استرس داشتم که دیر راه افتادی ولی چه میشه کرد مادر بودن همینه وقتی به عقب تر نگاه میکنی خنده ات میگیره که به خاطر چه چیزایی نگران بودم خواب، دندون، سینه خیز، 4دست و پا و.......... که بلاخره همه کارارو انجام دادی و ماشالله مردی شدی برا خودت

2روزه یاد گرفتی از صندلی بابایی بری بالا و بعدش بری رو میز کامپیوتر ابرو وقتی هم که بیاریمت پایین این قدر گریه و ....خلاصه نمیزاری بابا کاراشو انجام بده همش باید با آقا سروکله بزنه

هر موقع خسته میشی و میخوای تی وی ببینی میری رو مبل میشینی و لم میدی و فیلم میبینی این قدر بامزه میشینی میخوام بخورمت

آها ماشالله روز به روز هم رقاصتر  میشی نمیدونم از کجا یاد میگیریخجالتبا کوچکترین آهنگی چه شاد و چه غمگین دستات میره هوا و ...خنده

1هفته ای میشد دیگه ماما نمیگفتی و افتاده بودی رو دور بابا از صبح تا شب فقط میگفتی بابا بابا اوووووووووووووووووف که بابا چه عشقی میکرد همش میگفت جان جان و تو غش غش میخندیدی بهت میگفتیم بگو ماما باز میخندیدی میگفتی ماما خلاصه که خوب مارو سرکار گذاشتی وروجک

فکر کنم تو خونه فقط بابا رو میبینی چون هر کاری که میکنه ازش کپی میکنی خیلی ریز بینی به خدا تا یه چیزی ببینی سریع بلافاصله همون کارو انجام میدی اون روزی رفته بودی شونه بابا رو برداشته بودی و تند تند میزدی سر قوطی ژل و میکشیدی به موهات و ما هاج و واجتعجب یا امروز رفتی 2 تا رژ برداشتی هر کار میکردم نمیدادی به من تند تند میکشیدی رو لبات خدایاااااااا از دست این بچه

روز به روز هم که مستقل تر میشی خودت میخوای آب بخوری و همچینین غذا وقتی حواست باشه سریع قاشق یا لیوان رو ازم میگری و همه رو میریزی رو خودت هههههه

اون شب از مهمونی برمیگشتیم عزیز کنارت بود یاد گرفته بودی میگفتی عـــــــــــز میکشیدی ولی فرداش میگفتی عزیزه خیلی بامزه بود قربونت برم ماچ

علاقه داری اسباب بازیهای کوچکت رو قایم کنی امروز رفتی توپا و ماشینای کوچیکت رو گذاشته بودی تو بخاری و روبه روی بخاری نشسته بودی و هی میگفتی جیز جیز بعدش که اومدم دیدم بعلههههههنگران

یا همه رو زیر فرش قایم میکنی و هی درشون میاری یکی از بازیهاته خخخخخخخ

موقع بازی دوست داری رو ماشینات بشینی چه کوچیک چه بزرگ خیلی بانمکه ما که از خنده ریسه میریم نیشخند

تا حالا 12 تا دندون درآوردی یهویی 4تا باهم جونه زد قربونت برم ماچ

ماه پیشم با دوستامون رفتیم پارک قسمت بانوان خیلی خوش گذشتچشمک

خیلی علاقه به قطره چکون داریخنثی

اینجا تازه از خواب بیدار شده بودی از پارک میومدیم هلاک شده بودی بهت میگم کو دندونات این طوری میکنی

 

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (10)

زهره
5 آبان 92 19:24
واااااي عزيزم...حسامم رو ببين...عزيزمه اين گل پسر هم عشق عينكن؟؟؟!!!
دندوناتم مبارك خاله...
همه يه كنار اسباب بازيهاي بخاري يه كنار خخخخ و بعدش جيز گفتنش يه كنار
چقدرم لاغر شدههههه...حتما واسه دندوناشه
دوستت دارم عزيزم

قربونت برم عزیزم
nonaaa
7 آبان 92 21:22
الهی فدات بشم عزیزن چقدر دلم برات تنگ شده فدایه خودتو عینکت برم نز دونم
مامان شهراد
12 آبان 92 15:55
عززیـــززززممممممم
ماشاالله چه بزرگ شدی جیگر
شما وروجکا چقد کاراتون مثل هم میمونه
مامان جونش کاش منم از قرار نی نی سایتی تون باخبر بودم

ای جان کاش شما هم بودی اگه میدونستم میاین حتما خبرتون میکردم عزیزم
زهره
13 آبان 92 20:37
سخت بود ولي فقط دو شب عزيزم...محمد ساجد 10.600 وزنشه...1.5 كمبود وزن داره... شما شير روزش رو يه 10 روزي كم كن...و شبا شيشه بهش بدين اگرم خواست شير شما رو بخوره بهش بدين شب تا كلافه نشه...ولي رووووز رو خيلييي كم كنيد تا رفته رفته شير روز قطع بشه...اگه شيشه ميگيره كه كارتون خيلي راحته...عزيزم اگه خواستي از شير بگيريش قبل از واكسن 18 ماهگي اين كارو كنيد چون بعدش وابستگيش به شما دو برابر ميشه...از صبر زرد هم استفاده كنيد عاليه...
ميلي مامان كيان
20 آبان 92 18:32
جووووونم حسام خوشگلم.....دلتنگوتنم
افسانه مامان ادريان
21 آبان 92 9:04
چقدر جيگر شده عشق ما
زهره
25 آبان 92 5:28
آپ نميكنيددددد؟مااا منتظريييم
مامان پریا
3 آذر 92 2:00
ماشالا به این پسرک نازززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززز خدا برات ببخشش فرزانه جون من نمیدونستم وبلاگ دارررررررررررررررررری ببخششششششششش دیر اومدم با اجازت لینکت میکنم
مامانی
پاسخ
فدات بشم
افسانه مامان ادريان
3 آذر 92 9:10
مامانش پست جديدي نميزاري براي پسر خوشگل ما
نازنین بانو
14 آذر 92 15:22
قربون این پسر برم مننننن ماشالهههههههه